فیسبوک کثافت اینجاست

مطالب خنده دار,پست های فسیبوکی,پست های جدید فیسبوکی,جدید,خنده دار

جمعه, ۷ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۶:۰۰ ق.ظ
من ترسم از گرگ ها نیست ، میدانم کارشان دریدن است ،
اما با ماهیت روباه ها چه کنم وقتی مدام لباس عوض می کنند ؟!

گرگ عاشق شده بود
عاشق طعمه اش …
نزدیکش شد
بوییدش
بوسیدش و
با دندان گلویش را درید …
افسوس …
ذات احساس نمی شناسد…!
گرگها این روزها دیگر شکار نمیروند،
بلکه دل به نی چوپان سپرده اند و گریه میکنند
با گرگها گشتیم، با ببرها خوردیم، با شیرها نعره کشیدیم
و شب باکفتارها دربیابان خوابیدیم؛
ولی افسوس که عاقبت، خود، شکار خرگوشها شدیم !
گرگــ ها را دوستـــــ دارم ،
مرگــــ را می پذیرند ،
امـــا …
تن به قلاده نمیدهند …
شیرها ادعا میکنند سلطان جنگلند!
ببر را قوی ترین حیوان دنیا میدانند!
اما خنده ام میگیرد وقتی میبینم
به دستور یک انســـان در سیرک بالا و پایین میپرند!
ولی گرگ رام نمیشد!
برای کسی عوض نمیشود و …
همه میدانند بازی کردن با گرگ حکمش مرگ است
بگذار کفتارها برای خود حکمرانی خیالی کنند!
نمیدانند سکوت گرگ اغاز یک فاجعه است…
زندگی را باید از ” گـُـــرگ ” آموخت و بَس !!!
گرگ با همنوعانش شکار میکند !
خو میگیرد ، زندگی میکند !
ولی چنان به آنان بی اعتماد است
که شب هنگام خواب
با یک چشم باز میخوابد !
شاید گرگ معنی رفاقت را خوب درک کرده است…!
همیشه در گرگم به هوا
از گرگ‌شدن فرار می‌کردیم
و اکنون
ناخواسته در تمامی بازی‌ها
گرگیم
بی‌آنکه از خودمان بترسیم
به سلامتی گرگی که فهمید چوپان خواب است
اما زوزه اش را کشید
تا از پشت خنجر نزند…
زوزه ی گرگ از تنهــاییستــــــ
ولی گرگــــ هــا دستــه جمعــــی زوزه میکشنــــد …
در دنیــــای گرگــــ ها اعتمـــاد مســاوی ستــــ با مرگـــــ …
بــا همه بــــاش امـــا تنهـــــــــا …
آهویم رفت . . .
بگذار برود . . .
حسابش بماند با گرگ های بی احساس
پشیمون نباش؛
گرگ بودن تقاصش مرد بودن و؛ مرد بودن تقاصش گرگ بودن،
پشیمونیو بزا برا روزگار که به هر کفتاری وفا کرد و به ما نه؛
زوزه بکش که یه روزی این جنگل زوزه هاتو به گوش دنیا میرسونه…
در شهر ما گرگهایمان !
نه دستشان آردی است و نه صدایشان را ظریف میکنند !
یکدفعه به دل نفوذ میکنند و تو را می کشند !
سگ نگاه خنده داری به گرگ کرد و گفت،،، آهویت را ربودم،،،
آیا باز هم میگویی گرگها برترند؟؟؟
تواگرعرضه داشتی آهویت را حفظ میکردی…!
گرگ،لبخندی زدو گفت،،،
من ( خدای ) غرورم
رقیب ببینم نمیجنگم …
پا روی عشقو احساسم میگذارم ومیدان راخالی میکنم
آهویی که به سگ چشمک بزند !
لیاقت ندارد زیر سایه (( گرگ )) زندگی کند
حقش آن است خوراک همان سگ شود

ارسال دیدگاه جدید


هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

به نکات زیر توجه کنید

  • نظرات شما پس از بررسی و تایید نمایش داده می شود.
  • لطفا نظرات خود را فقط در مورد مطلب بالا ارسال کنید.