فیسبوک کثافت اینجاست

مطالب خنده دار,پست های فسیبوکی,پست های جدید فیسبوکی,جدید,خنده دار

شنبه, ۳ آذر ۱۴۰۳، ۱۱:۲۱ ب.ظ

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عصر خنده» ثبت شده است

مردی داشت از خیابان رد میشد، صدایی گفت: ایست!
او ایستاد، همان لحظه آجری جلوی پاش افتاد.
نفس راحتی کشید و به راه افتاد. تا خواست از خیابون رد بشه باز همان صدا گفت: ایست!
همان لحظه ماشینی با سرعت از جلوش رد شد.
او پرسید: تو کیستی؟ ندا آمد: فرشته نگهبانت!
گفت: پس وقتی من داشتم ازدواج می کردم، تو کدوم گوری بودی؟؟!!!!
گفت خبر مرگم  رفتم دستشویی دو دقیقه  دیر کردم دیدم  ریدی به زندگیت