فیسبوک کثافت اینجاست

مطالب خنده دار,پست های فسیبوکی,پست های جدید فیسبوکی,جدید,خنده دار

شنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۳:۴۹ ق.ظ

جوک پراید

منی که ، رکیک ترین فحش بابام ” دیوانه ” و مستهجن ترین حرف مامانم “بی شخصیت” بوده شدم این…

خدایا به حق این روزای عزیز بچمو به تو سپردم!!!

ﻣﯿﮕﻦ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺭﻓﺘﻪ ﺗﻮ ﭘﯿﺞ ﺩﺍﻋﺶ ﮐﺎﻣﻨﺖ
ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ
.
.
.
.
.
ﺍﯾﻦ ﻣﻠﺪﻭﻡ ﺑﯽ ﺟﻨﺎﻩ ﮔﻨﺎﻩ ﺩﺍﻟﻦ …
ﻧﺠﻨﺪﺷﻮﻥ … ﺑﻪ ﺍﯾﻼﻥ ﻣﺎ ﮐﺎﻟﯽ ﻧﺪﺍﺟﺘﻪ
ﺑﺎﺟﯿﻦ … ﺧﻮﻭﻭﻭﻭﻭﺏ …ﺁﻓﻠﯿﻦ ﭘﺴﻼﯼ
ﺧﻮﺟﻞ ﻣﺠﻮﻝ
.

.
ﮔﻔﺘﻪ ﻣﯿﺸﻪ ﺍﺑﻮﺑﮑﺮ ﺑﻐﺪﺍﺩﯼ ﻟﻌﻨﺖ ﺍﻟﻠﻪ
ﺭﯾﯿﺲ ﮔﺮﻭﻩ ﺩﺍﻋﺶ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﺍﯾﻦ
ﮐﺎﻣﻨﺖ
27 ﺿﺮﺑﻪ ﭼﺎﻗﻮ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺯﺩﻩ ﺍﺳﺖ

ﺑﺎ ﺳﻪ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ ﺳﻮﺍﺭ ﺗﺎﮐﺳﯽ ﺷﺪﯾﻢ ﻭﻟﯽ..!!!!.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﮐﺮﺍﯾﻪ ﻧﺪﺍﺷﺘﯾﻢ ﺑﺩﯾﻢ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺬﺍﺷﺘﯾﻢ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﮐﻪ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺑﺸﯾﻢ ﻭﺍﻟﻔﺮﺍﺭ !  ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﭼﻬﺎﺭﺗﺎﻣﻮﻥ ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﺩﺭﺍﯼ ﻣﺎﺷﯿﻨﻮ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﭘﺎ ﺑﻪ ﻓﺮﺍﺭ . ﺭﻓﺘﯿﻢﺗﺎ ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ ﺑﻪ ﯾﻪ ﺳﺎﺧﺘﻤﻮﻥ ﺗﺎﺭﯾﮏ ﻫﯿﭽﮑﯽ  ﻫﯿﭽﮑﯽ  ﺭﻭ ﻧﻤﯿﺪﯾﺪ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺻﺪﺍﯼ ﺗﻨﺪﺗﻨﺪ ﺯﺩﻥ ﻧﻔﺴﻤﻮﻥ ﻣﯿﺎﺩ، ﺯﺩﻡ ﺭﻭ ﺷﻮﻧﻪ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺗﻢ :  ﺣﺎﻻ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ ﺩﺍﺭﻩ؟  ﺑﻬﻢ ﮔﻔﺖ :  ﺑﺎﺑﺎ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻣﻨﻢ ! ﻓﻘﻂ ﺑﮕﯿﺪ ﭼﯽ ﺷﺪﻩ ،ریدم به خودم! |:

دیروز یه اتریشی دیدم
ازش پرسیدم شما که نفت ندارید٬ چرا وزیر نفت دارید؟

گفت شما چرا وزیر رفاه دارید!!؟

هیچی دیگه تصمیم گرفتم تو امور داخلی کشورها دخالت نکنم

یارو همچین می گه من تفریحی سیگار می کشم، انگار بقیه برای شکنجه و عذابشه که می کشن!

سوال این هفته مسابقه 90 در شهرستان حیف نون :

طرفدار کدام تیم هستید؟

1- بله

2- خیر

غضنفر چراغ جادو پیدا میکنه، دست میکشه روش غولش در میاد میگه: ‌دو تا آرزو بکن.

غضنفر میگه: یه نوشابه خنک میخوام که هیچ وقت تموم نشه.

غوله بهش میده، غضنفر یکم میخوره میگه: ‌به به! چقدر خنکه! یکی دیگه هم بده

مردی داشت از خیابان رد میشد، صدایی گفت: ایست!
او ایستاد، همان لحظه آجری جلوی پاش افتاد.
نفس راحتی کشید و به راه افتاد. تا خواست از خیابون رد بشه باز همان صدا گفت: ایست!
همان لحظه ماشینی با سرعت از جلوش رد شد.
او پرسید: تو کیستی؟ ندا آمد: فرشته نگهبانت!
گفت: پس وقتی من داشتم ازدواج می کردم، تو کدوم گوری بودی؟؟!!!!
گفت خبر مرگم  رفتم دستشویی دو دقیقه  دیر کردم دیدم  ریدی به زندگیت

بعد ﯾﻪ ﻋﻤﺮﯼ ﯾﻪ ﺩﻭﺱ ﺩﺧﺘﺮ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﯾﻢ، ﺩﯾﺸﺐ ﺍﺱ ﺩﺍﺩﻩ ﭼﯽ ﭘﻮﺷﯿﺪﯼ ﻋﺰﯾﺰﻡ ؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﮔﻔﺘﻢ ﯾﻪ ﺷﻠﻮﺍﺭ ﮐﺮﺩﯼ ﻗﻬﻮﻩ ﺍﯼ ﺑﺎ ﺭﮐﺎﺑﯽ
ﺁﺑﯽ. ﺍﺯ ﺩﯾﺸﺐ ﺩﯾﮕﻪ ﺧﺒﺮﯼ ﺍﺯﺵ ﻧﯿﺴﺖ . ، ﺟﻮﺍﺏ
ﻧﻤﯿﺪﻩ . . .
ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺑﺎﺑﺎش ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﮐﺮﻭﺍﺕ
ﻣﯿﺰﻧﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﺑﻪ :||||
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﭼﻮب ﺍﯾﻦ ﺻﺪﺍﻗﺘﻤﻮﻧﻮ ﺧﻮﺭﺩﯾﻢ... :

صفحهات ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ . . . ۱۵ ۱۶ ۱۷ ۱۸ ۱۹ ۲۰ قبلی »